English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (6148 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
skin the cat U حالت گربهای
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
feline U گربهای
cat eyed U چشم گربهای
cat's eye U چشم گربهای
cat's-eyes U چشم گربهای
cat's-eye U چشم گربهای
cats paw U الت دست دیگران گره پنجه گربهای
the i U [حالت من) اگاهی :این کلمه در حالت مفعولیت me ودر حالت فاعلیت I است
modes U قالب کدگذاری با دو حالت : حالت مشابه mode است . حالت نیاز به پردازش ندارد و داده مستقیم واد کانال خروجی میشود
mode U قالب کدگذاری با دو حالت : حالت مشابه mode است . حالت نیاز به پردازش ندارد و داده مستقیم واد کانال خروجی میشود
foreground U سیستم کامپیوتری که در حالت اجرای برنامه ممکن است : حالت پیش زمینه برای برنامههای کاربردی محاورهای . حالت پس زمینه : برای برنامههای سیستمهای ضروری
analogue U ذخیره سازی سیگنال ها در حالت طبیعی بدون تبدیل به حالت دیجیتال
squared U تیغه پارو از حالت افقی به حالت عمودی برای دخول در اب مربع
analog U سیگنالهای ذخیره سازی در حالت طبیعی بدون تبدیل به حالت دیجیتال
squaring U تیغه پارو از حالت افقی به حالت عمودی برای دخول در اب مربع
squares U تیغه پارو از حالت افقی به حالت عمودی برای دخول در اب مربع
square U تیغه پارو از حالت افقی به حالت عمودی برای دخول در اب مربع
vitrifying U تغییر شکل سرامیک از حالت کریستالی به حالت شیشهای یا غیر متبلور
analogues U ذخیره سازی سیگنال ها در حالت طبیعی بدون تبدیل به حالت دیجیتال
convertor U وسیله یا برنامهای که داده را از یک حالت به حالت دیگر تبدیل میکند
oblique case U حالت مفعولی یا اضافه حالت اسمی که نه فاعل باشدنه منادی
prints U کدهای متن که باعث می شوند چاپگر حالت خود را عوض کند یعنی از حالت bold
print U کدهای متن که باعث می شوند چاپگر حالت خود را عوض کند یعنی از حالت bold
printed U کدهای متن که باعث می شوند چاپگر حالت خود را عوض کند یعنی از حالت bold
devitrify U از حالت شیشهای در اوردن حالت بلوری دادن
state of rest U حالت ارام حالت سکون وضعیت ساکن
alternated U تغییر وضعیت از یک حالت به حالت دیگر و بر عکس
alternate U تغییر وضعیت از یک حالت به حالت دیگر و بر عکس
plebeianism U حالت عوام یا مردم پست حالت توده
alternates U تغییر وضعیت از یک حالت به حالت دیگر و بر عکس
plasticity U حالت خمیری پلاستیسیته حالت نرمی
genitive U حالت مالکیت حالت مضاف الیه
uart U قطعهای که رشتههای بیت سریال آسنکردن را به حالت موازی یا داده را به حالت رشته بیت سری تبدیل میکند
spectrality U حالت طیفی حالت شبحی
cold forming U حالت دهی در حالت سرد
transitoriness U حالت ناپایداری حالت بی بقایی
spectralness U حالت طیفی حالت شبحی
marginal case U حالت نهائی حالت حدی
crude U حالت طبیعی رنگ [حالت ملایم و اصیل رنگ]
real mode U حالت پردازش پیش فرض برای IBM PC وتنها حالتی که در DOS عمل میکند. این حالت به معنای این است که یک سیستم عملیات تک کاره است که نرم افزار میتواند هر حافظه یا وسیله ورودی و خروجی را استفاده کند
cold strength U استحکام در حالت سرد مقاومت در حالت سرد
universal U قطعهای که رشته بیت سری اسنکرون را به حالت موازی یا حالت موازی را به رشته سری تبدیل میکند
forward seat U حالت نشستن سوارکار روی زین در پرش حالت نشستن سوارکار بر روی زین
pyreticosis U حالت تب
expression U حالت
ill conditioned U بد حالت
phased U حالت
postured U حالت
phase U حالت
estates U حالت
estate U حالت
status U حالت
idiocrasy U حالت
case U حالت
expressions U حالت
moods U حالت
mood U حالت
self U حالت
cases U حالت
temper U حالت
tempered U حالت
tempers U حالت
unexpressive U بی حالت
stance U حالت
line condition U حالت خط
attitudes U حالت
phases U حالت
manner U حالت
disposition U حالت
predicaments U حالت
predicament U حالت
situation U حالت
if U حالت
situations U حالت
attitude U حالت
stances U حالت
posture U حالت
temperaments U حالت
condition U حالت
febricity U حالت تب
feverishness U حالت تب
makes U حالت
stating U حالت
stated U حالت
state U حالت
postures U حالت
posturing U حالت
states U حالت
state- U حالت
glass eyed U بی حالت
grain U حالت
fettle U حالت
queasiness U حالت قی
temperament U حالت
make U حالت
no load condition U حالت بی باری
dative U حالت برایی
soild state U حالت جامد
nominative case U حالت فاعلیت
orthogonality U حالت عمودی
output state U حالت خروجی
nebulosity U حالت غباری
nebulosity U حالت ابری
nebulosity U حالت گازی
trims U وضع حالت
nominative case U حالت فاعلی
posed U وضع حالت
solid state U حالت جامد
objective case U حالت مفعولی
of a good d. U خوش حالت
small ball U پرتاب بی حالت
vein U حالت تمایل
trim U وضع حالت
sol state U حالت سولی
trimmest U وضع حالت
posing U وضع حالت
poses U وضع حالت
normal state U حالت نرمال
faintly U در حالت ضعف
saccharinity U حالت قندی
plumbness U حالت عمودی
aglow U در حالت هیجان
polyvalence U حالت چندفرفیتی
refractivity U حالت انکسار
polyvalency U حالت چندفرفیتی
privileged mode U حالت ممتاز
problem state U حالت مسئلهای
prone position U حالت درازکش
reclining position U حالت غنوده
normality U حالت عادی
real mode U حالت واقعی
rapturously U با حالت بیخودی
pyreticosis U حالت حمائی
ragingly U با حالت خشم
quantum state U ویژه حالت
queasily U با حالت تهوع
protected mode U حالت محفوظ
physical state U حالت فیزیکی
oxidation number U حالت اکسایش
oxidation state U حالت اکسایش
veins U حالت تمایل
paramnesia U حالت فراموشی
springs U حالت فنری
pastiness U حالت خمیری
spring U حالت فنری
individualism U حالت انفرادی
periodicity U حالت تناوبی
sentimentalism U حالت احساساتی
seismicity U حالت ارتعاش
sea state U حالت دریا
perpendicularity U حالت عمودی
resiliency U حالت ارتجاعی
repellency U حالت دفع
pulverulence U حالت خاکی
queasiness U حالت تهوع
atilt U با حالت حمله
glassy state U حالت شیشهای
burst mode U حالت پیوسته
gas phase U حالت گازی
deliverable state U در حالت تحویل
fugitiveness U حالت شخص
chararcter mode U حالت دخشهای
childishness U حالت بچگی
circuit opening U حالت مدارباز
free wheeling U حالت خلاصی
circumstantiality U حالت وکیفیت
final state U حالت پایانی
vitreus state U حالت شیشهای
borderline state U حالت مرزی
humanness U حالت انسانیت
automatism U حالت خودکاری
heat proof quality U حالت نسوزی
balanced state U حالت تعادل
balanced state U حالت متوازن
balanced state U حالت متعادل
balminess U حالت مرهمی
hang over U حالت خماری
ground state U حالت پایه
grittiness U حالت شنی
goutiness U حالت نقرسی
feminity U حالت زنانه
feminineness U حالت زنانه
creaminess U حالت سرشیری
equation of state U معادله حالت
energy state U حالت انرژی
eigenstate U حالت انرژی
eburnation U حالت عاجی
drowsihead U حالت نیمخواب
drive state U حالت سائقی
deadness U حالت مرده
drinking bout U حالت مستی
downiness U حالت کرکی
doughiness U حالت خمیری
doubtfulness U حالت تردید
counterpoise U حالت تعادل
corresponding state U حالت متنافر
febile U دارای حالت تب
facial expression U حالت چهره
colloidal state U حالت کلوییدی
expressive eyes U چشمان با حالت
command mode U حالت فرماندهی
Recent search history Forum search
1 if there's any justice
1incentive
1affixation
1 In last fit, DOS starts at high addresses and works downward
1skirts
1حالت خوبه
1'no'said oliver,with an"ask me,ask me!"look on his face
2encapsulate
0جملات كه بعد از tobe حالت سوم فعل استفاده مى شود دقيقا چه معنى ميدهند مثل (it is called,it was called)
0 دستگاه یو پی اس چیست و چه وظیفه ای در سازمان دارد؟
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com